کد مطلب:29304 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

اقبال لاهوری












.

4080. علّامه محمّد اقبال لاهوری می گوید:


مُسلِم اوّل، شه مردان، علی
عشق را سرمایه ایمان، علی


از ولای دودمانش زنده ام
در جهان، مثل گُهَر تابنده ام


نرگسم وارفته نظّاره ام
در خیابانش چو بو آواره ام


زمزم ار جوشد ز خاك من، از اوست
مِی اگر ریزد ز تاك من، از اوست


خاكم و از مهر او آیینه ام
می توان دیدن نوا در سینه ام


از رخ او فال، پیغمبر گرفت
ملّت حق از شكوهش فر گرفت


قوّت دین مبین فرموده اش
كائنات، آیین پذیر از دوده اش[2].


مُرسَل حق كرد نامش بوتراب
حق، «ید اللَّه» خواند در اُمّ الكتاب


هر كه دانای رموز زندگی است
سرّ اسمای علی داند كه چیست


خاك تاریكی كه نام او تن است
عقل، از بیداد او در شیون است


فكر گردون رس زمین پیما از او
چشمْ كور و گوشْ ناشنْوا از او


از هوس، تیغ دو رو دارد به دست
رهروان را دل برین رهزن شكست


شیر حق، این خاك را تسخیر كرد
این گل تاریك را اِكسیر كرد


مرتضی كز تیغ او حقْ روشن است
بوتراب از فتح اقلیم تن است


مرد كشور گیر از كرّاری است
گوهرش را آبرو خودداری است


هر كه در آفاق گردد بوتراب
بازگرداند ز مغرب، آفتاب


هر كه زین بر مركب تن، تنگ بست
چون نگین بر خاتم دولت نشست


زیر پاش این جا شُكوه خیبر است
دست او آن جا قسیم كوثر است


از خود آگاهی یداللهی كند
از ید اللهی شهنشاهی كند


ذات او دروازه شهر علوم
زیر فرمانش حجاز و چین و روم


حكمران باید شدن بر خاك خویش
تا مِیِ روشن خوری از تاك خویش.[3].









    1. علّامه محمّد اقبال لاهوری، شاعر و متفكر و سیاستمدار، در 24 ذی حجّه سال 1289، در لاهور به دنیا آمد و تحصیلات خود را در فلسفه، در انگلستان و آلمان گذراند. وی از پیشروان اصلاح طلبی مسلمانان هند بود و بیشترین سروده هایش را به زبان فارسی سروده است. اقبال در سال 1357 ق، درگذشت.
    2. دوده:دودمان.
    3. كلیات اقبال لاهوری (با مقدمه و تصحیح:احمد سروش، كتاب خانه سنایی):33 (مثنوی «اسرار خودی»).